محسن کیایی و مصطفی کیایی از سریال همگناه میگویند
مصطفی کیایی در رده کارگردان و محسن کیایی تحت عنوان هنرپیشه و مولف سریال «همگناه» در رابطه این سریال صحبتهایی کردهاند . آن ها مجموعاَ از این گفتهاند که سریال پیرو نظرها بخش اعظمی را به خویش جلب خواهد کرد . مصطفی کیایی در صدر در رابطه تفاوت ساختههای خویش با یکدیگر به قرار تحت صحبتهایی کرد .
اینجانب ماجراجویی را دوست دارم . برای همین هفت فیلم ساختهام که هیچ کدام شبیه نیز نیست . چندین از این فیلمها موفقیت زیادی داشتهاند اما اینجانب سپس مسیر عوض کردم . بازیگوشی و ماجراجویی در فیلمسازی را دوست دارم . به این نیز فکر نمیکنم منتقدان از نتیجه کار راضی میباشند یا خیر . همیشه حرفم این است : اصلی ترین فاکتور در یک کار روایت است .
سریال نیز گناه
مصطفی کیایی درپی اذعان کرد :
مخاطب باید بردبار باشد . نمیشود در هر بخش روایت همگی کاراکترها را روایت کرد . اینجانب کلی پیام از سمت مددکاران داشتم که شما چرا هیچ تحقیق نکردید؟ کدام مددکار خواستگاری کسی می رود که به وی کمک کرده است؟ اینجانب گفتم لطفا بردبار باشید و ماجرا مارا ببینید . . . . زیرا کاراکترها زیاد است در بعضا نصیب ها بعضی از آنان را رها میکنیم . مانند اتفاقی که در دو نصیب قبل برای شخصیت پرویز پرستویی زمینخورد . اما از این نصیب ماجرا پرستویی مجدد پر رنگ می شود .
محسن کیایی , تالیف کننده و هنرپیشه سریال «همگناه» به شرح ذیل صحبتهایی کرد :
ما متریالی که ابتدا در حیث داشتیم برای ۵۰ نصیب بود . قراری که با مصطفی و علی کوچکی داشتیم این بود که یک ماجرا ایرانی خانوادگی تعریف کنیم . برای ما مخاطب در اولویت اولیه است . یک توشه چهار ماه ۱۰ نصیب سریال را نوشتیم البته در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عالی نیست . مصطفی اعلام کرد این را کار نمیکنم و از اولیه مجدد استارت به نوشتن کردیم .
سریال نیز گناه
محسن کیایی می گوید آنها به سراغ کلیشههای سریال سازی نرفتهاند :
ما در«همگناه» سراغ لاکچری بازی نرفتیم . یک خانواده سنتی پول دار نشان میدهیم و ابدا چیزی را به چهره نکشیدیم . نمی توان طبقه پول دار جامعه را ندید , اما باید خلق و کنش شان در درام صحیح و قابل اعتقاد و باور باشد . یعنی تو یک خصوصی انسان را نشان ندهی که خیر به درام ربط دارا هستند و خیر فضای اجتماعی خودشان . ما در فصل یک , به خصوص در پنج نصیب اولیه که کاراکتر زیاد داشتیم و قرار بود بشر ها را معرفی کنیم و قلاب بیندازیم تا مخاطب گیر بیفتد , شاید داستان یک اندازه کند بوده ولی از نصیب پنج , فرآیند روایت سرعت گرفته است . در فصل دو قصه بیش از پیش گشوده می شود و مخاطب با ۱۲ نصیب مهیج مواجه خواهد بود .